صفحات

۱۳۹۰ اسفند ۴, پنجشنبه

جرا بجای متحد شدن وبرانداختن رژیم بجان هم میپریم؟

اگر از گذشته درس میگرفتیم تا برای بهتر زیستن اشتباهاتمان را تکرار نکنیم بهتر نبود؟
اگر بجای بت ساختن ویت شکستن اشتباهاتمان را برخ یکدیگر نمیکشیدیم بهتر نمیشد باهم متحد شویم؟
اگر از کوبیدن یکدیگر دست برمیداشتیم وبه حمایت یکدیگر میپرداختیم آیا رژیم میتوانست سی و سه دوام آورد؟
اگر در خارج از کشور برای اعتبار بخشیدن به افکار وعقایدمان از کوبیدن دیگران استفاده نمیکردیم آیا اپوزسیون خارج از کشور اینقدر بیاعتبار میشد ؟
چرا نباید همه ما در زیر یک پرچم ملی (( شیروخورشید نشان)) جمع شویم وبهنگام تبادل افکارمان پرچم حزبی خودرا راهم درکنار مان میگذاشتیم ولی قبول داشتیم که همه ایرانی هستیم وزیر لوای یک پرچم آیا حرف یکدیگر بهتر نمیفهمیدیم ؟
چرا باید طرفداران مصدق خود را تافته جدا بافته بدانند وطرفداران شاهنشاهی را دشمن ؟
چرا جمهوری خواه که هنوز نه برنامه ای دارد ونه رهبری درست وحسابی باید با مشت آهنین درمقابل مصدقیون وطرفداران سلسله پهلوی حاضر شوند ؟
آیا از تعداد طرفداران خود در داخل کشور خبر داریم ؟ 
آیا میدانیم که درفردای آزادی ایران کدام حزب یا گروه ویا جمعیتی زمام امور کشور را بدست خواهد گرفت ویا اصولا میدانیم که نوع حکومت آینده کشوری که سی وسه سالست بزیر نعلین آخوند له وازبین رفته است بارای آزاد ملت چه خواهد بود ؟
پاسخ باین سئوال راه اصلی حرکت ما را تعین خواهد کرد راهی که بسوی آزادی وسربلندی خواهد ویا راهی که بسوی تجزیه کشور ونابودی زیر ساختهای اقتصادی واجتماعی ایران .
آنان که با تفرقه وتک روی موافقند مسلما به آزادی ایران وایرانی نمیاندیشند آنان از جمله کسانی هستند که نان را بنرخ روز خورده وازهرطرف که باد بیاید بادش میدهند آنان ازین وحشت دارند که اگر روزی کشور آزاد گردد جائی برای آنان نباشد پس با گذاشتن چوب لای چرخ حرکت مخالفین سعی در نمایش قدرت خود دارند .
امروزه درخارج از کشور بیش از 500 گروه ودسته وحزب وجمعیت و............تاسیس گردیده که وقتی باساسنامه ویا اصول اشتراکیشان نگاه میاندازیم از جملات بسیار زیبای آزادی دموکراسی حقوق بشر جدائی دین از حکومت و.............شعارهای مردم فریبی استفاده شده مثل نان =مسکن =کار  آزادی زبان =آزادی مذهب = استقلال  قومی وخلاصه همان ایرانستانی که محمد رضاشاه از آن سخن بمیان آورده بود وبواقع درست هم گفته بود .
 ما ملت بمانند ریسمان سر درگمی شده ایم که هزار سر دارد وهر سرش بجائی وصل است معلوم نیست بکدامین سر این ریسمان میشود اعتماد کرد ؟
رادیو تلویزونهای لس آنجلسی هم قوز بالای قوز شده اند دکانهائی که برای کسب درآمد روزی ازین حرکت وروزی از آن حرکت حمایت میکنند آنها هم با همه بدبختی وگداصفتی که پیدا کرده حاضر نیستند تبدیل بیک دو ویا سه تلویزیون شده وصدای واقعی ملت را پخش کنند آخر یکی نیست باین دزدان سر گردنه از تلویزوین پارس گرفته تا شهرام همایون وهمه آنهائیکه خودرا تلویزوین ملی مردمی میخوانند بگوید آفتابه لگن هفت دست شام ونهار هیچی ! هرکسی تلویزیونش را مثل بچه اش میداند وباعلم رو وگدائی از ملت تلاش درچرخاندنش دارد وما ملت هم که با گوشمانمان زندگی میکنیم نه باعقلمان از سراسر دنیا برایشان پول میفرستیم تا دروغ تحویلمان دهند .
اگر بجای حمایت از این بنگاههای دروغپراکنی همگی دست از حمایت مالیشان برداریم آنوقت میشود یک یا دوتلویزیون داشت که صدای ملت ایران باشد .
اگر بجای چنگ ودندان نشان دادن بیکدیگر همگی بحرفهای یکنفر گوش میدادیم ونظراتش را عقلائی میسنجدیم وبکار میبستیم شاید امروز بود گوش شنوائی در سازمانهای بین المللی که به حرفهایمان توجه کنند وپوزه خامنه ای را باکمترین هزینه بخاک مالانده بودیم .
ایکاش آنانیکه ادعای سواد ودانش سیاسی میکنند بجای کوبیدن شاهزاده رضا پهلوی دست در دستش میگذاشتند وبعنوان آلترناتیوی که جهان بین الملل قبولش دارد ((ومن ایرانی فکسنی که معلوم نیست اسمم چیست وکجا زندگی میکنم ودر فضای مجازی بلبل درخت نارگیل شده ام قبولش ندارم)) را بجهان معرفی میکردیم واگر درفردای آزادی ایران خلاف گفته هایش را دیدیم بآسانی وبا رای خود کنارش میتوانیم بگذاریم تا آخر پشتش میایستادیم تا ببینیم این سمبل مبارزاتی ایران چه گلی بر سر ملت خواهد زد واجازه نمیدادیم تا هر اسگولی مانند اکبر گنجی ها وسازگاراها و..................این سمبل را آلوده نماید 
امیدوارم حرفهایم بر دل ایران دوستانی که عشق بایران در دل دارند اثری مثبت داشته وراه را برای شاهزاده ایران هموارنماید


رای من بعد از آزادی کشورم رای اکثریت ملت ایران است  

هیچ نظری موجود نیست: