صفحات

۱۳۹۰ فروردین ۵, جمعه

فرازهائی از کتاب شیعه گری شادروان احمد کسروی (قمست دوم)



اینکه درآینده کسی پیدا خواهد شد وبا یک رشته کارهای بیرون از آئین (خارق العاده ) جهان را به نیکی خواهد آورد پنداری است که در بسیاری از کیشها پیدا شده. جهودان چشم براه مسیح می دارند .زرتشتیان شاه بهرام را می پویند.مسیحیان به فرود آمدن عیسی ازآسمان امید مندند و مسلمانان چشم براه مهدی می دارند.
چنانکه دارمستثر (شرق شناس جهود نژاد فرانسوی ) دراینباره گفته  این پندار از باستان زمان درمیان ایرانیان وجهودان می بوده .ایرانیان که باهریمن باور داشته کارهای بد جهان را از او می دانسته اند .چنین می پنداشته اند که روزی خواهد آمد و کسی از «ژاد زردشت بنام (سااوشیانت) پیدا خواهد شد واو اهریمن را کشته جهان را از همه بدیها خواهد پیراست. اما جهودان چون آزادی کشور خود را از دست هشته به بندگی اشور وکلده افتاده بودند  یکی از پیغمبرانشان چنین نوید داده که درآینده پادشاهی (مسیحی ) از میان جهان خواهد برخاست وجهودانرا دوباره به آزادی خواهد . که جهودان از آن هنگام مسیح را ببوسیده اند و هم اکنون هم می  ببوسند .این پندار ها درمیان جهودان وایرانیان می بوده وهرچه زمان بیشتر می گذشته در دلها بیشتر ریشه می دوانیده ودراندیشه ها بارج وبزرگی می افزوده.سپس درآغاز اسلام . بدانسان که دار مستتر از روی دلیل نوشته وما نیز درجای دیگری به گشادی سخن میرانیم با دست ایرانیان .بمیان مسلمانان راه یافته ودراندک زمانی رواج بسیار پیدا کرده. که کسانی که به آرزوی خلاقت افتاده ومی کوشیده اند بیشترشان از آن سودحوئی کرده.هر یکی خود را مهدی می نامیدند ونوید ها درباره نیکی جهان می داده اند وبرای پشرفت کار خود از دروغ سازی نپرهیزیده هریکی (حدیثی) یا (حدیثهائی) از زبان پیغمبر یا امام علی ابن ابیطالب می ساخته اند.
محمد بن حنفیه که گفتیم در مدینه به دعوی خلافت برخاست نخست کسی بود که پیروانش اورا مهدی نامیدند وچون مرد گفتند نمرده است ودرکوه رضوی زنده است وروزی بیرون خواهد آمد.
زید بن علی که درکوفه برخاست پیروانش ویرا نیز مهدی نامیدند ونوید ها از نیکی حال اسلام بادست اوبمردمان دادند.علویان که درمدینه گرد آمده بودند به محمد نفس زکیه بیعت کردند ایشان نیز اورا مهدی شناختند وبا این نام در همه چا شناخته گردانیده اند.عباسیان که گفتیم نمایندگان به خراسان فرستاد زمینه بزرگی برای خود می چیدند  اینان نیز از مهدیگری به سودجوئی پرداختند وخیزش خودرا همان پیدایش مهدی وانمودند.
بدینسان نام مهدی از صده نخست اسلام درمیان می بوده :چنین پیداست که این شیعیان جعفری نیز از آن سود می جسته اند چون گروه ناتوانی می بودند که در زیر پرده ((تقییه)) می زیستند همانا به خود نوید داده می گفتند (( مهدیاز ما خواهد بودو کینه ما را از دشمنان خواهد جست. ما را به چیرگی وتوانائئ خوهد زسانید.
سپس که داستان امام نا پیدا پیش آمد ه وناچار شده اند که چشم بع راهش دارند همانرا مهدی نیز گردانیده اینبار به سود جوئی درستی از آن افسانه پرداخته اند .اگر دیگران یک حدیث ساختندی اینها صد حدیث ساخته بنیاد پندار خودرا بسیار استوار گردانیده اند .
چیزی که هست اینان به مهدیگری نیز رنگهائی افزوده به سخنان شگفتی برخاسته اند پیش از مهدی دجال پدید خواهد گردید. روز پیدایش مهدی آفتاب باز گشته از سوی مغرب خواهد آمد .یاران امام که 313 تن بوده از شهرهای شیعه نشین(شیعه نسین آنروز) از طالقان وقم و سبزه وار وکاشان ومانند اینها خواهند برخاست.با (طی الارض) خود را به مکه خواهند رسانید . امام شمشیر کشیده (( یا الثارات الحین)) گفته به گرفتن خون حین خواهند پرداخت . هرچه بنی امیه وبنی عباس است خواهند کشت .جندان خواهد کشت که پیرامون کعبه دریای خون گردد. مردم خواهند گفت (( درخون ریزی اندازه نمی شناسد)) درپاسخ ایشان امام به منبر رفته با چشمهای اشگ آلودلنگه کفش پاره خون آلودی را (که لنگه کفش علی اکبر است)) بدست گرفته خواهد گفت ((من اگر همه جهان را بکشم کیفر این کفش نخواهدبود))
ازاینگونه سخنان چندان است که اگر بنویسم باید همچون مجلسی ودیگران یک کتاب جداگانه پردازم .
امامان دانشهای گذشته وآینده را می دانسته اند .زبان چهار پایان ومرغان را می شناختند . از ناپیدا آگاه می بودند . رشته کارهای جهان را در دست می داشتند .آرامش زمین وآسمان بسته به بودن یک امام است . روزی خوردن مردم به پاس هستی اوست.همچنین در دشمنی با سه خلیفه ودیگر سران اسلام که پایه دیگری از آن کیش می باشند اندازه نشناخته روز بروز پافشارتر میگردیده اند.
درقرآن هرچه ستایش است ازآن امامان خود دانسته هرچه نکوهش هست درباره آن سه خلیفه می شمارده اند. ادامه دارد 

هیچ نظری موجود نیست: