صفحات

۱۳۹۰ فروردین ۸, دوشنبه

بهائیگری نوشته شادروان احمد کسروی


بهائیگری
نوشته شادروان احمد کسروی
پروردگارا با گمراهیها خواهیم رزمید
با آز  و ستم خواهیم  جنگید
بتخانه ها خواهیم برانداخت
وآن پشتیبانی وراهنمائیهای تست
که ما را فیروز خواهد گردانید
نیایش  یکم آذر
ما را با بهائیان دشمنی نیست
چنانکه بارها نوشته ایم مارا بابهائیان دشمنی نیست . کسی از آنان با ما بدی نکرده .این کتاب را که چاپ کرده ایم ما میخواهیم همه گمراهیها از ایران برافتد. ویکی ازآن گمراهیها  بهائیگری را میشناسیم.
اکنون بهائیان اگر پاسخی به ایرادهای ما دارند بنویسند وگرنه آنان را باید که از گمراهی های خود بیرون آیند ودست از دسته بندی که جز مایه بدبختی نتواند بود بردارند.
ما خوانده ایم بهائیان نسخه ای از این کتاب را به عکا نزد شوقی افندی ربانی فرستند که اگر تواند پاسخهائی دهدوگرنه ناتوانی اونیز دانسته شود.
اینکه سران بهائی بپیروان دستور میدهند که کتابهای ما را نخوانند . این چاره ای بکار ایشان نخواهد بود .زیرا دیگران میخوانند ایرادهای ما را برخ بهائیان خواهن کشید. آنگاه ما نیز دراین اندازه نیایستاده گامهای دیگری نیز خواهیم برداشت.مردم جون معنی راست دین را بدانند واز زبانهای بسیار که این کیشهای گونگون میرساانند نیک آگاه شوند ناچاریست که فشار ببهائیان ودیگردسته ها بیشتر خواهد گردید.بهر حال یکنوده با چهارده کیش زندگی نتواند کرد واین ناچاریست که این کیشهای بیپا از میان برداشته شود.
گفتار یکم بهائیگری چگون پدید آمد؟...
بهائیگری تاریخچه دراز میدارد ولی ما آنرا بکوتاهی خواهیم نوشت:
باید دانست بهائیگری از بابیگری پدیدآمده .وبابیگری از شیخیگری ریشه گرفته وشیخیگری از شیعیگری برخاسته پس یک بخش از تاریخ شیعیگری است وما چون از سیعیگری وتاریخ آن درکتابهای دیگری سخن رانده ایم دراینجا بآن بخش نخواهیم پرداخت .ولی از مهدیگری که بداستان باب وبها بهمبستگی نزدیک میدارد وما در آن کتاب بکوتاهی نوستیم دراینحا کمی درازتر سخن خواهیم راند.
 مهدیگری وتاریخچه آن:
باید دانست مهدیگری یا (( باور داشتن بآنکه کسی درآینده با نیروی بیرون از آئین (خارق العاده) پیدا خواهد شد وجهان ورا بنیکی خواهد آورد)) از باستان زمان میان ایرانیان وجهودان میبوده.
ایرانیان از نژاد زردشت بنام (سااوشیانت) پیدا خواهد شد واو اهریمن را کشته جهان را از همه بدیها خواهد پیراست. اما جهودان چون آزادی کشور خود را از دست داده وبه زیر یوع پادشاهان آسوری وکلدانی افتاده بودند .یکی از پیغمبرانشان برای آنان چنین نوید داده که خدا مسیحی (پادشاهی) از میان جهود خواهد برانگیخت که بیگانگان را دور راند وجهود را از خواری وزبونی برها ند.
اکنون سخن درآنست که این باور (یابهتر گویم این پندار) کی وچگونه واز کجا بمیان مسلمانان راه یافته است. زیرا بیگمان است که درزمان بنیادگزار اسلام چنین سخنی درمیان مسلمانان نمیبوده ونمیبایست بود. از آنسوی دیده میشود که هنوز صده یکم اسلام بپایان نرسیده این پندار در میان مسلمانان شناخته میبوده . چه ما میبینیم که محمد ین حنفیه (پسر امام علی بن ابیطالب ) که پس از مرگ یزید بن معاویه در مدینه بخلافت برخاست .پیروانش که کیسانی خوانده شدندی اورا مهدی نامیده اند .وچون مرد ه مرگ اورا باور نداشته چنین گفته اند (زنده است ودرکوه رضوی (درنزدیکی مدینه) میباشد و خود بیرون خواهد آمد و جنگها خواهد کرد.
چنانکه دار مسنتر شرق شناس فرانسوی نیز نوشته چنین پیداست که این پندار را بمیان مسلمانان. ایرانیان انداخته اند زیرا محمد حنفیه که نخست کسیست که مهدی خوانده شده پیروان او (یا کیسانیان) بیشترشان ایرانیان می بودند . مختار در کوفه ایرانیان را بسر خود گردآورد وبه پشتیبانی آنان بنیاد فرمانروائی نهاد واو که محمد حنفیه را بخلافت برداشت غلامش کیسان نام. محمد را مهدی خواند وکیش کیسانی را پدید آورد.
هر چه بوده این پندار که از نیمه دوم صده یکم هجری درمیان مسلمانان شناخته گردید در اندک زمان کشاکش بسیار دردلها جا برای خود باز کرد. وآنجه رواج این پندار را بیشتر گردانید این بودکه همزمان کشاکش بسیار سخنی درزمینه خلافت درمیان مسلمانان میرفت وچند خاندان بزرگ درآنراه کوششها بکار میبردند . بنی امیه با زور ونیرنگ خلافت را برده و علویان وعباسیان (پسران علی داماد پیغمبر وعباس عموی پیغمبر )میکوشیدند آنرا ار دست امویان درآورند. عباسیان یکتن را میان خود برگزیده ودوراندیشانه از راه زمینه چینی پیش می رفتند ولی علویان که بیشترشان مردان ساده ای میبودند گذشته از آنکه همدستی نمینمودند وآرزومندان خلافت در میان ایشان بیش از یکتن ودو تن بود بزمینه چینی هم نپرداخته فریب سخنان پیروان خود را میخوردند وبا شتاب بکار برخاسته زود ازمیان میرفتند.
این داستانها درکتابه ( بویژه در مقاتل الطالبین. ابوالفرج اصفهانی) نوشته شده .آنچه دراینجا میباید نویسم آنیتکه این آرزومندان خلافت یکی از افزارهای کار .مهدیگری را میداشتند .بدینسان که هریکی خودرا مهدی میخواند ومردم را بکارهائی که از پیدایش مهدی میبیوسیدند .امید مند میگردانید وبیشتر آنان خودشان با پیروانشان حدیثی هم از زبان پیغمبر یا امام عل بدلخواه خود ساخته میان مردم میپراکندند دراین باره داستانهائی هست که برخی را بنام نمونه یاد میکنم.
یکی از علویان که درزمان بنی امیه بطلب خلافت برخاست زیدبن علی(نواده حسین بن علی) بود این مرد که خود دلیر وپارسا میبود بکوفه آمد وپیروان خاندان علوی که (شیعه) نامیده شدندی بسرش گرد آمده چهل هزار تن به اودست دادند وزید فریب آنان را خورده بسیج کار برخاست ولی چون هنگامش رسید که بجنگ وجانفشانی پردازد انبوهی از شیعیان بهانه ای پیدا کرده خود را بکنار کشیدند وزید با دسته کمی مانده کاری از پیش نبردوخود کشته گردید.
همین زیدرا  پیروانش (( مهدی)) مینامیدند وامید ها بمردم میدادند .

ازین سو ما نیز درکتابها حدیثی میابیم بدینسان (( ان مهدینا سیظهر فی ظهر الکوفه)) معنی آنکه مهدی ما بزودی در پشت کوفه پدید خواهد آمد.
عباسیان با آنکه بنیاد کارشان را زمینه چینی گزارده .چون کینه ایرانیان را باعرب وخاندان امیه میدانستند ابومسلم را بخراسان برای دسته بندیها فرستاده بودند . با اینحال آنان نیز از داستان مهدی بسودجوئی برخاستند وما حدیثی درکتابها میبینیم بدینسان ((الاعلام السوده من جانب خراسان فاشتبشروابظهور مهدینا)) معنی اینکه (چون درفشهای سیاه را ازجانب خراسان دیدید بخود مژده دهید که مهدی ما پیدا شد)) بیگمان این حدیث ومانندهایش را عباسیان وکارکنانشان ساخته اند زیرا پیروان آن خاندان میبودند که با درفشهای سیاه از سوی خراسان خواستندی آمد.
از کسانیکه دراین راه برخاستند وکشته شدند . محمد نفس زکیه است که بمهدیگری بیشتر از دیگران شناخته میبود. پدر محمد عبدالله نوه پسری حسن بن علس و نوه دختری حسین بن علی وخود میان علویان گرامی میبود. اما پسرش محمد که ( نفس زکیه )  نامیده شدی چون درمیان دو کتفش خال بزرگی میداشت (که پیغمبر اسلام نیز چنین خال داشته بود) از اینرو از زمان کودکی علویان ودیگرا به او با دیده دیگری نگریستندی وامید ها بآینده بستندی .چون پندار مهدیگری تا اینزمان درمیان علویان ودیگرا شناخته شده بود بسیاری از مردم محمد را (مهدی) نامیده ودرباره او امید ها در دل پروراندندی .......................دنباله دراد مشتاقان میتوانند بآدرس زیر مراجعه نموده ونظرات خود را دراینمورد برای من بنویسند

       NIKOOSA   

                        http://sanik.blogfa.com/post-12.aspx

هیچ نظری موجود نیست: