صفحات

۱۳۹۰ فروردین ۶, شنبه

محمدرضاشاه و دشمنان سوگندخورده اش


  محمدرضاشاه و دشمنان سوگندخورده اشarticle picture
 
کوروش از تهران:کمتر حاکمی در طول تاریخ ایران به اندازه محمدرضا شاه مورد تهاجم و حملات لفظی بوده است و داوری های غیر منصفانه نصیبش شده است. به نظر می رسد پس از گذشت سی و دو سال از انقلاب اسلامی هنوز مخالفان و دشمنان شاه حاضر نیستند به بسیاری از دستاوردهای مهم، تاریخی و سرنوشت ساز عصر پهلوی اشاره کنند.

صدای آمریکا هم اخیرا مانند شبکه بدنام بی بی سی لندن به پاتوقی برای دشمنان شاه تبدیل شده تا با غرض ورزی و بغض های سیاسی و با سخنان سست و بی پایه مثلا به نقد دوران پهلوی بپردازند در حالی که تنها چیزی که در این به اصطلاح تحلیل ها دیده نمی شود نقد علمی و منصفانه است.

پرسش های بسیار بنیادی و پر اهمیتی از مخالفان پهلوی قابل طرح است مانند:

چرا این افراد حاضر نیستند به تفاوت های بنیانی عصر پهلوی مثلا با عصر قاجار اشاره کنند و برای نمونه هرگز نمی گویند در دوران پهلوی برخلاف دوره قاجار نه تنها از مرزهای ایران محافظت شد بلکه سه جزیره همیشه ایرانی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی به خاک ایران ضمیمه شد و برای نخستین بار در تاریخ معاصر دولتی مدرن و دارای بوروکراسی منظم شکل گرفت.

چرا دشمنان شاه حاضر نیستند اعتراف کنند که برخلاف دوران قبل که ایران همواره با همسایگانش مشکلات مرزی داشت در دوره پهلوی موفق شد برای نمونه قرارداد 1975 الجزایر با عراق را منعقد نماید که از نظر دیپلماتیک یک پیروزی مهم برای ایران به حساب می آمد و ثبات بیشتر خاورمیانه را هم به ارمغان آورد.

در حالی که مخالفان شاه همواره از اختناق در آن دوران صحبت می کنند ولی هرگز به دستاوردهای فرهنگی اشاره نمی کنند، به رشد تئاتر، سینما و کتاب و حتا به وجود آمدن محافل روشنفکری هرگز اشاره نمی کنند و با بی تفاوتی از کنار آن می گذرند و هرگز نمی گویند طبقه متوسط فرهنگی در عصر پهلوی رشد کرد.

دشمنان دائمی شاه هرگز حاضر نبوده اند که صادقانه اقرار کنند در دوران پهلوی سکولاریسم هرچند به طور ناقص در ایران جریان داشت و عرصه حکومت با دین ممزوج نشده و اخلاق عمومی و شاخص های اعتماد مردم به یکدیگر از وضعیت فعلی به مراتب بهتر بود. آنها نمی گویند در زمان حکومت پهلوی میان بهایی، یهودی، شیعه و سنی این همه تبعیض و جدایی وجود نداشت و ایمان امری خصوصی بود که باعث مختل شدن دوستی ها نمی شد.

دشمنان کینه دار پهلوی ها همواره در مورد دادگستری مدرن و عرفی نظام پهلوی با بی تفاوتی عبور می کنند در حالی که آن دادگستری نه تنها در زمینه شاخص های عدالت نمره قابل قبولی می گیرد بلکه بسیاری از مخالفان پهلوی ها هم اعتراف می کنند که تا پیش از روی کارآمدن رضاشاه در ایران امر دادرسی و قضاوت دارای تمرکز و نظمی نبود و محاکم شرع و احکام ناسخ و منسوخ رواج داشت. ضمن آنکه قضات عصر پهلوی اکثرا افراد خوشنام و سالمی بودند که در جمهوری اسلامی یک نمونه مانند آنها را سراغ نداریم. در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی چند نمونه مانند مرحوم علی اکبر خان داور یا احمد علی آبادی داریم؟

پرسش دیگر این است که این خانم ها و آقایانی که امروز از حقوق زنان دم می زنند چرا نمی گویند این محمدرضا شاه بود که با وجود مخالفت شدید مرتجعان مذهبی و کارشکنی مصدقی ها توانست حق رای زنان را حتا زودتر از کشور سوییس به زنان ایران بدهد و قانون حمایت از خانواده تا حدی توانسته بود از اجحاف در حق زنان جلوگیری کند و عملا چند همسری برای مردان امری بس دشوار شده بود.

دشمنان سوگند خورده شاه از جمله نیروهای چپ هرگز اذعان نمی کنند در زمینه اقتصادی ایران عصر پهلوی تا چه حد توانست رشد کند. در امور اقتصادی نیز هرگز مخالفان با آمار سخن نمی گویند. آنها هرگز اشاره نمی کنند ایران در زمان محمد رضا شاه در رشد اقتصادی از سرآمدان خاورمیانه بود و یکی از پایین ترین نرخ های تورم را داشت و در ایجاد اشتغال موفق شده بود بیکاری را در پایین ترین سطح نگه دارد و طبقه متوسط اقتصادی که موتور محرکه رشد فکری جامعه است به وجود آمده بود ضمن آنکه کثیری از مردم ایران دارای پس انداز بودند.

آنها هرگز نمی گویند محمد رضا شاه با تلاش زیاد موفق شد بسیاری از بیماری های واگیردار را در ایران ریشه کن سازد و سپاه دانش و بهداشت به دورافتاده ترین نقاط ایران هم رسیدگی می کرد و بهداشت عمومی به شکل تصاعدی پیشرفت می کرد.

امروز هم بعد از گذشت این همه سال و با وجود تمامی امکانات، جمهوری اسلامی قادر نیست یک تونل مانند تونل کندوان بسازد. در زمینه سازندگی و آبادانی نیز مخالفان حاضر نیستند بپذیرند که کارشناسان دوره پهلوی مانند کارشناسان سازمان برنامه و بودجه از زبده ترین کارشناسان دوره خود بودند که توانستند با زحمات شبانه روزی صنعت ایران را متحول سازند و ایران را را وارد یک چرخه مدرن صنعتی سازند. امروز چند نفر در دستگاه دولتی جمهوری اسلامی مانند عبدالمجید مجیدی یا علینقی عالیخانی داریم؟

دشمنان شاه طوری از ساواک حرف می زنند که گویی فقط ایران عصر پهلوی دارای سازمان اطلاعات و امنیت بوده و نقاط دیگر دنیا چنین سازمانی ندارند در حالی که ساواک هم مانند نهادهای امنیتی سایر کشورها وظیفه ایجاد امنیت کشور را به عهده داشت که دارای اشتباهات و کمبودهایی هم بود ولی همگان دیدند هنگامی که بختیار به نوعی ساواک را از کار انداخت چگونه شیرازه مملکت از هم پاشیده شد. این مخالفان هرگز اذعان نمی کنند که ساواک هرگز مانند وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی تروریست نبود و قتل های سیاسی زنجیره ای انجام نمی داد.

دشمنان بغض دار شاه همواره به دروغ مدعی هستند که شاه وابسته و سر سپرده به غرب و آمریکا بود در حالی که شاه به درستی اعتقاد داشت در زمینه روابط بین الملل باید ایران دارای روابط عادی با دنیا باشد و هر گاه لازم بود در مقابل زیاده خواهی بیگانگان می ایستاد. او خواهان بازنگری در قراردادهای نفتی با غربی ها بود اما مخالفان شاه هیچگاه از ایستادگی او در مقابل شرکت های نفتی ذکری به میان نمی آورند. همین ایستادگی های شاه بود که سرانجام موجبات توطئه ای جهانی علیه او را فراهم آورد تا آنجا که بی بی سی لندن و جیمی کارتر مخالف او شدند و هنوز هم به دشمنی و دروغ پراکنی علیه محمد رضا شاه مشغول هستند و از دوران شکوفایی اقتصاد صنعت و فرهنگ ایران تصویری جعلی می سازند. به نظر می رسد کینه غربی ها و استعمارگران از پهلوی ها کینه ای ریشه دار است و قصد ندارند با انصاف به ارزیابی کارنامه محمد رضا شاه بپردازند.

محمد رضا شاه یک انسان وطن دوست بود که همواره در طول دوران زمامداریش به سربلندی و رفاه ایرانیان می اندیشید و تمام سعی و تلاشش مصروف این معنا بود که دوباره ایران را به بزرگی باستانی اش برساند. ایرانیان در زمان او دارای اعتبار جهانی بودند و به ایران به عنوان کشوری نگاه می شد که امنیت و ثبات خاورمیانه را حفظ می کرد. محمدرضا شاه و سایر بازیگران عرصه سیاست را باید از دریچه خاکستری نگریست. سیاه و سفید ساختن سیاستمداران از انصاف و خرد به دور است. کاش دشمنان شاه نیز این توانایی را پیدا کنند

هیچ نظری موجود نیست: